چرا می گویم انا کلب الحسین(ع)
چرا می گویم انا کلب الحسین(ع)
اولا :که بر فرض اینکه کسی خودش را سگ بخواند دلیل دشمنیش با امام حسین(ع) نیست.
ثانیا : مگر کسی که خودش را سگ خوانده ادعا کرده شیعه ی مولاست؟ چه کسی میتواند
صفات شیعه را داشته باشد ؟ ما حداکثر محب هستیم و اصلا خود امام رضا فرمود: خودتان را
شیعه نخوانید بلکه بگویید محبیم . حالا یک نفر دوست دارد برای اینکه خودش را بشکند و خشوع کن بگوید من سگ درگاه شما هستم.
مگر ایه ی *وکلبهم باسط ذراعیه بالوصید* را نشنیدید ؟
سگی که با اصحاب کهف بهشتی شد و فعلا مقامش از امثال ما که بهشتی بودنمان معلوم نیست
بالاتر است .
چطور وقتی میگوییم ما کبوتر حرم هستیم اعتراضی نمیشود ؟ کبوتر هم حیوان است
(اگر دعوا سر حیوان بودن است) و اگر بگویید نه سگ پست تر است که
هر موجودی دارای اهمیت خودش میباشد . ثالثا : حضرت ایت الله غروی معروف به کمپانی
از اولیا خدا و مراجع عظام در یکی از اشعارش علنا "عوعو" میکند .ایا ایشان هم دشمن مولاستٍ؟
(مراجعه کنید به دیوان ایشان) .البته باید توجه داشت هر عملی در زمان و مکان درستش قبول است
و ما نباید مثلا جلوی دشمنان خودمان را کوچک کنیم ویا این حرکات را مقابل افراد ناآگاه انجام دهیم
چون موجب وهن اسلام میشود و تنها در این صورت حرام است.
جواب بعدی:
به آقا امیرالمومنین میگویند: اسد الله! آیا منظور از
این حرف این است که او(زبانم لال) آن حیوان چهار پایی است که به آن شیر میگویند؟
یا نشان دهنده ی شجاعت وی هست که این لقب را به ایشان داده اند!!!
یا حدیث معروفی که از پیامبر گرامی اسلام هست که
میفرمایند: "انا مدینة العلم و علی بابها" آیا امیرالمومنین نعوذ باللّه
شیء هست؟ آیا مولا امیرالمومنین درب شهر است؟
یا یکی از القاب مولایمان "ابوتراب" است!
آیا امیر عالمین خاک است؟ پس چرا کسی در اینگونه مسائل جرات دخالت ندارد که به
پیامبر بگوید چرا فرمودی علی باب است!!!
چون همه میدانند که اینجا منظور از اسد و باب و تراب
معنی تحت الفظی آنها نیست! پس بیائید دیدمان را نسبت به وقایع دور و برمان باز تر
کنیم اگر خوب نگاه کنید دشمن(در هر لباسی) میخواهد اسباب امام حسین علیه السلام را
محو و نابود کند از این رو میخواهد به گونه ای چوب لای چرخ این اسباب بگذارد و
برخی هم که اطلاعات زیادی از دین ندارند و یا دیدشان نسبت به مسائل باز نیست رهرو
آنها میشوند و شروع به تکفیر و تقبیح می کنند.
اما "کلب الحسین" یعنی چه؟ ببینید منظور
از کلب که در اینجا می آید نه همان حیوان نجس پشمالوست، بلکه سگ نماد وفا داری
نسبت به اهل بیت علیهم السلام است..
روح آن سید بزرگوار شاد که میگفت: گفتم اگر سگ حسین
هستم و عوعو میکنم ، بازم میگم حرفم رو پس نمیگیرم! مقصد من وفای سگ بود و صدای سگ
نبود! یعنی که سر سپرده ی خون خدا هستم و ثاراللهی ام!!!
از طرفی حدیثی داریم که امیرالمؤمنین (علیه السـلام)
می فرمایند: خوشا به حال کسی که زندگی اش مثل زندگی سگ باشد!!! در سگ ده خصلت
پسندیده است که مؤمن به داشتن آن سزاوارتر است..
مرحوم حضرت آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی
حدیثی را از حضرت مولا بدینگونه نقل می فرمودند که:
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در اوصاف "
سگ" می فرمایند:
*طوبی لمن عیشه کعیش الکلب، ففیه
عشرة خصال فینبغی ان یکون کلها للمؤمن.*
خوشا بحال کسی که زندگیش چون زندگی سگ باشد. در این
حیوان ده خصلت است که مومن به داشتن آنها سزاوار است..
الاول: لیس له مقدار بین الخلق و هو حال المساکین..
اول: آنکه سگ را در میان مردمان قدری نیست و این حال
مسکینان است..
الثانی: ان یکون فقیرا لیس له مال و لا ملک و هو صفة
المجردین.
دوم: آنکه مالی و ملکی ندارد و این همان صفت مجردین است -
مجردین یعنی کسانی که به مقام تجرد نائل شده اند و از همه چیز و همه کس حتی خود
فارغ شده اند
الثالث: لیس له مأوی معلوم و الارض کلها له بساط و
هو من علامات المتوکلین.
سوم: آنکه او را خانه و لانه ای معین نیست و همه
زمین بساط اوست و این علامت متوکلان است.
الرابع: ان یکون اکثر اوقاته جائعا و هم من دأب
الصالحین.
چهارم: آنکه اغلب اوقات گرسنه است و این عادت صالحان
است.
الخامس: إن ضربه صاحبه مأة جلدة لا یترک بابه و هو
من علامات المریدین.
پنجم: آنکه اگر صد تازیانه از صاحب خود بخورد در
خانه او را رها نمی کند و این صفت مریدان است.
السادس: لا ینام من الیل الا الیسیر و ذلک من اوصاف
المحبین.
ششم: آنکه شب هنگام بجز اندکی نمی خوابد و این از
اوصاف محبین است.
السابع: انه یطرد و یجفی فیجیب و لا یحقد و ذلک من
علامات الخاشعین.
هفتم: آنکه رانده می شود و جفا می بیند لکن چون
بخوانندش بدون دلگیری باز می گردد و این از علامات خاشعین است.
الثامن: رضی بما یدفع صاحبه من الاطعمة و هو حال
القانعین.
هشتم: آنکه به اضافه طعام صاحبش راضی است و این حال
قانعین است.
التاسع: اکثر عمله السکوت و ذلک من علامات الخائفین.
نهم: آنکه بیشتر اوقاتش خاموش است و این از علامات
خائفین است.
العاشر: اذا مات لم یبق منه المیراث و هو حال
الزاهدین.
دهم: آنکه چون بمیرد میراثی بجای نگذارد و این حال
زاهدین است.
و گاهی این سگ نجس میتواند به مقامی برسد که خدا در
قرآن اسمش را بیاورد و من و شما به اسم این حیوان بدون وضو نتوانیم دست بزنیم(در
مورد سگ اصحاب کهف)
رستگار آمد سگی کو شد سگ اصحاب کهف
من سگ آل علی ام چون نباشم رستگار؟
برخی میگویند ما حرفتان را قبول نداریم این حرفها
یعنی چه! استعاره و مثل جایش اینجا نیست!
میگوییم پس جایش کجاست؟ در شعر هم اگر از استعاره و مثَل و توصیف و ... استفاده نشود دیگر
هیچ جا نمیتوان از آن استفاده کرد! راستی اگر اینجور میخواهید حساب کنید آنوقت شما اگر
در زمان حافظ شیرازی بودید او را به جرم "مفسد فی الارض" بودن سنگسار میکردید که چرا در
اشعارت از شب و لب و ساقی و ساغر و می و مستی و خال لب و روی زیبا و ... استفاده کردی!!
واقعا" خنده دار است؟!
حکایت رسول ترک را که یادتان هست!!
که مرحوم حاج اکبر ناظم در خواب دیده بود سگی که پاسبان خیمه امام حسین علیه السلام است!!
چهره ی رسول را دارد و در واقع رسول ترک از خیمه ی امام حسین علیه السلام پاسبانی میکرد.
این خواب چنان حالتی در رسول ترک بوجود آورد که تا آخر عمر خود را سگ کوی
امام حسین علیه السلام میدانست و در جلسات روضه شور و حالش با همه فرق میکرد
و تا آخر عمر یک دیوانه بود و در وقت جان دادن به زبان آذری به اطرافیان گفت: آقام گلدی آقام گلدی
(آقام آمد آقام آمد) و همان لحظه جان به جان آفرین تسلیم میکند!!!
حتی در اشعار علمای بزگ مثل شیخ بهایی و آیت الله غروی اصفهانی(معروف به کمپانی)
هم اصطلاح کلب به چشم میخورد! شیخ بهایی در شعری از سگ امام رضا بودن سخن میگوید
و شعر آیت الله غروی هم به شرح زیر است:
تو قدر و قیمت سگ را ز من چه می پرسی
سگ محله
ی لیلی حکایتی دارد
سگی که معبر او پیچ کوچه لیلی است
فقط به خاطر لیلی ست قیمتی دارد
منابع:
نشان از بی نشانها، چاپ هجدهم، ج اول، ص ۳۱۰
کتاب در ثمین و ماء مَعین چاپ دوم صفحه ۴۵۷ ـ تالیف آیت الله سید مجتبی حسینی میر صادقی زنجانی
کتاب لئالی الاخبار ج ۵ – ص ۳۸۷- ۳۸۸
تحریر المواعظ العددیة، ص: ۵۵.
- ۹۴/۱۱/۲۶