سلام شرمنده چندروزی بود که کار داشتم نشد پست بزارم بازم شرمنده...
گفتم شرمنده یاده حرف یکی از رفیفام افتادم که وقتی بهش میگی شرمنده میگه دشمن علی شرمنده...
*ماباده به عشق مرتضی می نوشیم*
*ازعشق ولای او چو خم در جوشیم*
*بادشمن او بگو بمیرد زحسد*
*یک موی علی را به جهان نفروشیم*
این روزها قانون مانند مهریه شده کی داده و کی گرفته؟؟؟
فقط وقتی موقع انتخابات میشود همه چیز ارزان میشود!همه قانونها اجرا میشود و... ولش کن!!!
حلم و بردبارى از ویژگیهاى مهمى است که مردان بزرگ، به ویژه رهبران الهى که بیشترین برخورد و اصطکاک را با افراد نادان و نابخرد و گمراه داشتند، از آن برخوردار بوده و در پرتو این خلق نیکو افراد بسیارى را به سوى خود جذب کردند.
امام هادى(ع) همچون نیاکان خود در برابر ناملایمات بردبار بود و تا جایى که مصلحت اسلام ایجاب مىکرد با دشمنان حق و ناسزاگویان و اهانتکنندگان به ساحت مقدس آن حضرت، با بردبارى برخورد مىکرد.
«بریحه» عباسى که از سوى دستگاه خلافت به سمت پیشنمازى مکّه و مدینه منصوب شده بود از امام هادى(ع) نزد متوکل سعایت کرد و براى او نوشت: «اگر نیازى به مکّه و مدینه دارى، «على بن محمّد» را از این دو شهر بیرون کن؛ زیرا او مردم را به سوى خود خوانده و گروه زیادى از او پیروى کردهاند.»
بر اثر سعایتهاى پىدرپى «بریحه» متوکّل امام را از کنار حرم جد بزرگوارش رسول خدا(ص) تبعید کرد. هنگامى که امام(ع) از «مدینه» به سمت «سامرّا» در حرکت بود
«بریحه» نیز او را همراهى کرد. در بین راه «بریحه» رو به امام (ع) کرد و گفت: «تو خود مىدانى که عامل تبعید تو من بودم. با سوگندهاى محکم و استوار سوگند مىخورم که چنانچه شکایت مرا نزد امیرالمؤمنین یا یکى از درباریان و فرزندان او ببرى، تمامى درختانت را (در مدینه) آتش مىزنم و بردگان و خدمتکارانت را مىکشم و چشمههاى مزرعههایت را از بین خواهم برد و بدان که این کارها را خواهم کرد.»
امام(ع) متوجّه او شد و فرمود: «نزدیکترین راه براى شکایت از تو این بود که دیشب شکایت تو را نزد خدا بردم و من شکایت از تو را که بر خدا عرضه کردم نزد غیر او از بندگانش نخواهم 2برد.»
«بریحه» چون این سخن را از امام (ع) شنید، به دامن آن حضرت افتاد و تضرّع و لابه کرد و از او تقاضاى بخشش نمود. امام (ع) فرمود: تو را بخشیدم.(8)
به خاطر حرف دیگران تمام خواسته ها و افکارم را پنهان کردم ....
حرف مردم مرا.... ولش کن !!!کی میشود یا دیگران تغییر کند؟یا من؟ دیگران که تغییر نمیکنند باید خودم تغییر کنم!!!
از بچه گی دنبال این دیگران میگشتم ولی هنوز هم پیدایشان نکردم!!!ولی حالم ازشان به هم می خورد....
برای هر کس باید به اندازه ی خودش باشی. زیاد که باشی زیادی میشوی.
گفتم ای اشک دلم سوخته است
قلبم از غصه بر افروخته است
به لب آهسته بخندیدو بگفت:
همه از غیبت و هجران گل فاطمه است.
سلام علی آل یاسین
خدای بزرگ می فرماید:
((ای فرزند آدم، ملائکه من شب و روز مواظب تو هستند،آن چه را میگویی و انجام می دهی، کم و یا زیاد ، همه را مینویسند. آسمان بر آن چه از تو دیده است، شهادت می دهد و زمین بر آن چه روی آن انجام داده ای ، گواهی می دهد. خورشید ، ماه و ستارگان بر آن چه میگویی و عمل می کنی ، شهادت خواهند داد . خود نیز بر قلب و بر اعمال مخفی تو آگاهم.))
پس ، از خودت غافل مباش!
حدیث قدسی، آداب الطلاب، ص5
رسول خدا(ص) به یارانشان فرمودند:((مردم یک جامعه مانند سرنشینان کشتی اند. اگر کسی جایی را که نشسته ، به بهانه ی اینکه جای خودش است،سوراخ کند، نه تنها خودش بلکه همه را غرق خواهد کرد)).