جنون...
دوشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۲، ۰۷:۰۲ ب.ظ
جنون میگرم اون وقتی ، که وقت هیاتم میشه...
*عاقل به جنون نگه کند با تردید*
*این دل به تمام طعنه ها میخندید*
*تاعمر بود ذکر حسین گویم و بس*
*تاکورشود هر آنکه نتواند دید*
- ۹۲/۰۱/۱۹
جنون میگرم اون وقتی ، که وقت هیاتم میشه...
*عاقل به جنون نگه کند با تردید*
*این دل به تمام طعنه ها میخندید*
*تاعمر بود ذکر حسین گویم و بس*
*تاکورشود هر آنکه نتواند دید*
لطمه انقدر زنم آنچه نبایست کنم
آنقدرمست که اندوه جهانم برود
یاحسین روی لبم باشدو جانم برود
برود هرکه دلش خواست شکایت بکند
شهر باید به من هیاتی عادت بکند