ماجرای بسته شدن عقد اخوت میان پیامبر و امام علی علیهالسلام
قبل از ورود رسول خدا(ص) به شهر یثرب اختلافات ریشهدارى میان دو تیره ساکن این شهر حکومت مىکرد و هر چند وقتیک بار این دو تیره یعنى اوس و خزرج به
جان هم مىریختند و پس از کشت و کشتار و ویرانىهاى زیادى که به بار مىآوردند براى مدتى دست از جنگ مىکشیدند. در کنار این دو قبیله جمعى از یهود
نیز که از طوایف مختلفى چون«بنى قینقاع»، «بنى النضیر»، «بنى قریظة»، «بنى ثعلبة»و دیگران بودند در طول سالها یا قرنهاى متمادى تدریجا بدین شهر هجرت
کرده و زمینهاى بسیارى در شهر و اطراف آن خریدارى نموده و به کار تجارت و صنعت مشغول شده بودند و چون از نظر تمدن و فرهنگ و صنعت و به خصوص هوش
و استعداد در جمع ثروت بر ساکنان یثرب فزونى داشتند کمکم ثروت و تجارت و اقتصاد و بازار آن شهر را در اختیار خود درآورده و قبضه کرده بودند، و خود این
یهودیان یک عامل مؤثرى براى ایجاد اختلاف و دامن زدن به آتش تفرقه بودند زیرا سود و بهره و آسایش آنها در این کار بود...
رسول خدا(ص)براى پایان دادن به اختلاف میان دو قبیله اوس و خزرج و کوتاه کردن دستیهود غارتگر به کمک وحى الهى قراردادها و طرحهایى تدوین کرد که به
عقیده مورخان و دانشمندان محکمترین پایه پیشرفت اسلام با همین طرحها و قراردادها پى ریزى شد و پس از چندى از همین مردم مختلف العقیده و ناتوان، امت
واحد و ملتى نیرومند تشکیل داد و شهر یثرب به صورت بزرگترین پایگاه سیاسى و نظامى جزیرة العرب درآمد، و بدین وسیله اسلام در سراسر جهان توسعه
یافت. و از جمله کارهاى لازم و مهمى که انجام شد پیمان برادرى و اخوتى بود که آن حضرت میان مهاجر و انصار بست و بدین ترتیب مهاجرین را که احساس غربت و بى کسى مىکردند از پریشانى رهایى بخشید و خود نیز در این پیمان اخوت شرکتجسته و على(ع) را به عنوان برادر خویش انتخاب کرد، و بدو که در
مراسم مزبور ایستاده بود و برادر شدن یک یک از مهاجر و انصار را نظاره مىنمود رو کرده و فرمود: - تو هم برادر من باش. و این یکى از موارد استثنایى بود که
میان دو نفر که هر دو مهاجر بودند عقد اخوت و برادرى بسته مىشد.
پیغمبر اکرم میان هر یک از مهاجرین و انصار عقد اخوت بست و طبق قاعده باید میان علی علیهالسلام که از مهاجرین است و یکی از انصار عقد اخوت برقرار بکند
ولی با هیچیک از انصار عقد اخوت برقرار نکرد . نوشتهاند که علی علیهالسلام آمد نزد پیغمبر و فرمود : یا رسول الله ! پس برادر من کو ؟ شما هر کسی را با یکی
برادر کردید . برادر من کو ؟ فرمود : » انا اخوک « من برادر تو هستم . این یکی از بزرگترین افتخارات امیرالمؤمنین است که نشان میدهد امیرالمؤمنین در میان
صحابه پیغمبر یک وضع استثنائی دارد ، او را نمیشود با دیگران همسر کرد ، هم تراز و قرارداد ، و الا خود پیغمبر علی القاعده باید مستثنی باشد و تازه اگر هم
مستثنی نباشد ، پیغمبر هم از مهاجرین است و باید با یکی از انصار عقد اخوت ببندد ، و علی علیهالسلام هم با یکی از انصار . ولی نه ، میان خودش و علی
علیهالسلام عقد اخوت بست . این بود که این سمت برادری و این شرف برادری برای همیشه ب رای علی علیهالسلام باقی ماند و خود حضرت از خودش به این
سمت یاد میکند و دیگران هم میگویند : اخو رسول الله برادر پیغمبر . علی پسر عموی پیغمبر بود از نظر نسب ، ولی میگویند برادر پیغمبر . به اعتبار همین
است .
ضمنا باید دانست که این پیمان را رسول خدا(ص) دو بار یکى در مکه و میان مسلمانان مکه و قریش و دیگرى در مدینه و میان مهاجرین از یک طرف و انصار از یک
سو بست، و در هر دو مرتبه على بن ابیطالب را برادر خود گردانید. و این را هم بدانید که داستان پیمان برادرى و اخوت على(ع)را با رسول خدا(ص)در مکه و مدینه
بیش از بیست نفر از سیره نویسان و محدثین اهل سنت در کتابهاى خود نقل کردهاند.از جمله: کتاب الصحیح من السیره، ج 3، ص 60.
- ۹۲/۰۴/۲۹